جوان و تعالی شخصیت


 





 
«هرکس، مسلمانی را گرامی بدارد، خدای والا را گرامی داشته است»[1]
شخصیت هر فرد، محبوب ترین پدیده مورد علاقه اوست. غریزه حب ذات که بر اساس حکمتی الهی در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده است، آدمی را بر می انگیزد تا بر مبنای «خود دوستی» از مخاطرات و ناملایمات، خود را مصون نگاه داشته و بقای عمر و زندگیش را تدبیر نماید. چنین غریزه ای، انسان را به دفاع از تمامی موجودیت و شخصیتش وا می دارد و او را به جبهه گیری در مقابل هر عملی که شخصیت او را تهدید کند، بر می انگیزاند. از این روی، طبیعی به نظر می رسد که به دیگران، اجازه نفوذ به قلمرو شخصیت خویش ندهد و در حقیقت، «تحقیر شخصیت» دیگری به این مفهوم است که ضربه ای را به اصلی ترین جنبه مورد علاقه اش وارد کنیم و بیشترین مقاومت را در او علیه خود به وجود آوریم.
در مقابل، «تکریم شخصیت»، احساس ارزش را در فرد بالا می برد و رویکرد وی را نسبت به جهان درون و جهان برون، متحول می کند. «نکوداشت» شخصیت جوانان، به نتایج زیر منجر می شود:
1. موجب جلب اعتماد آنان به اطرافیان شده و در نتیجه تفاهم دو نسل را باعث می شود.
2. این روش، اقتدا به سیره نبوی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و شیوه اولیای خداست، آنان، همواره جوانان را مورد تکریم قرار داده و منزلت خاصی برایشان تأمل می شوند.
3. تکریم جایگاه نسل جوان، موجب «گناه ستیزی» آنان خواهد شد زیرا کسانی که در درونشان احساس عظمت و منزلت می کنند، نه تنها دست از گناه می شویند بلکه به گناهان یورش می برند تا جامعه سالم بماند. و در مقابل، تحقیر نسل جوان، زمینه «گناه پذیری» را مهیا می کند و آنان را نومید و سرگردان، در جامعه پیچیده و دشوار معاصر، رها می کند.
4. «نکوداشت شخصیت جوان»، استعدد های راکد و ذخیره او را به حرکت در می آورد و آن ها را به توانایی های بارز و آشکار پیوند می زند تا نیروی عظیمی که از این طریق حاصل می شود، برای دستیابی به هدف های مهم و ارزشمند زندگی، کفایت نماید.
5. جوانان، برای مشارکت در جامعه مدنی، نیاز به شخصیتی دارند که ابتدا مورد پذیرش خودشان باشد و بعد از آن مورد پذیرش جامعه باشند. «تکریم نفس»، مقبولیت شخصی و اجتماعی را باعث می شود.
1. پذیرش شخصیت جوانان، همان گونه که هستند، زمینه را برای ارتباط توأم با تفاهم، مساعد نموده و تداوم ارتباط صمیمانه را تضمین می نماید.
2. گفتگوی خود را با موضوعی که مورد علاقه جوان است، آغاز کنیم، این اقدام، منجر به جلب اعتماد و اطمینان عمیقی می شود، به گونه ای که نقطه آغاز روشنی در ارتباط متقابل به وجود می آید.
3. جوانان با هر دریچه ای که به جهان خارج از وجود خود می گشایند، تجربیاتشان را غنی تر و گسترده تر کرده و جریان رشد اجتماعی شان را تسهیل می کنند. در مقابل، محدودیت روابط انسانی، منجر به وقفه در رشد اجتماعی فرد می شود. می توانیم جوانان را به توسعه روابط انسانی مطلوب ترغیب کنیم تا تجربیاتشان را غنی تر و گسترده تر کرده و جریان رشد اجتماع شان را تسهیل می کنند. در مقابل، محدودیت روابط انسانی، منجر به وقفه در رشد اجتماعی فرد می شود. می توانیم جوانان را به توسعه روابط انسانی مطلوب ترغیب کنیم تا تجربیات وسیعتری را جذب کنند.
4. با تأکید بر نیرو های درونی نسل جوان، به تدریج می توان، مرکز ثقل احساس شایستگی را در درون آنان یافت نه در بیرون از وجودشان، به این مفهوم که شخص برای ارزیابی میزان لیاقت خود بیش از آن که به اظهار نظر های دیگران متکی باشد، بر احساس درونی خود تکیه کند.
5. یکی از اهداف تربیت جوانان، ایجاد نظام همبسته ای از ارزش ها در درون خود آنان می باشد، آن گونه که فرد به معیار ها و ملاک هایی مجهز شود که قادر به تشخیص ارزش ها از ضد ارزش ها باشد و در مورد آن ها بتواند به مقایسه بپردازد و از نوعی قضاوت و داوری صحیح برخوردار گردد، برای این منظور لازم است با ترتیب دادن مجالس بحث و انتقاد، قوای عقلانی وی را پرورش داده و در او توانایی مقایسه و قضاوت ایجاد کنیم. چه آن که از درجات و مراحل بالای تفکر، مقایسه امور با یکدیگر و نیز داوری درباره آنهاست.
6. در گفتگو و مباحثه با جوانان، باید به جای توسعه انقیاد ذهنی در پی پرورش انتقاد فکری بود و زمینه هایی را ایجاد نمود که آنان بتواند با بحث و گفتگو درباره نظام ارزش ها، باید ها و نباید های اخلاقی، درک روشنتری درباره این گونه امور پیدا کنند. و توانایی تمیز انتقاد سازنده از انتقاد مخرب و به کارگیری شیوه های مناسب گفتگو را بیابند. حاصل چنین گام هایی در تعالی شخصیت جوانان، تبلور خواهد یافت.

پي نوشت ها :
 

[1]. فرید تنکابنی، راهنمای انسانیت (سیری دیگر در نهج الفصاحه)، ص 599.
محمد رضا شرفي - جوان و نيروي چهارم زندگي، ص 45 - 47
 

منبع:lailatolgadr.ir/
ارسالي از طرف کاربر محترم :omidayandh